اشعار روی سنگ قبر شاعران معروف ایرانی

فروغ فرخ زاد

من از نهایت شب حرف می‌زنم / من از نهایت تاریکی / و از نهایت شب حرف می‌زنم / اگر به خانه من آمدی برای من / ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه / که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

فریدون مشیری
سفر تن را تا خاک تماشا کردی / سفر جان را از خاک به افلاک ببین / گر مرا می‌جویی / سبزه‌ها را دریاب با درختان بنشین

محمدعلی فردین
بر تربت پاکت بنشینم غمناک / کوهی ز هنر خفته بینم در خاک / از روح بزرگ هنریت فردین / شاید مددی به ما رسد از افلاک

بابک بیات
سکوت سرشار از ناگفته‌هاست

حافظ
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد

حافظ
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

سهراب سپهری
به سراغ من اگر می‌آیید / نرم وآهسته بیایید / مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

حسن گل نراقی

مرا ببوس / که می‌روم به سوی سرنوشت

حسین پناهی

خورشید جاودانه می‌درخشد بر مدار خویش / ماییم که پا جای پای خود می‌نهیم وغروب می‌کنیم هر پسین

میرزاده عشقی
خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم / خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم / من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک / وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم / معشوق «عشقی» ای وطن، ای عشق پاک ما / ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم

تبلیغات

پشتیبانی سایت 09126176340